❤حس مادری❤

آخرین شب دونفرمون💕

سلام همه وجودم مامان جان چند ساعت دیگه به امید خدا میبینمت اصلا باورم نمیشه چقدر زود گذشت مخصوصلا این ماه آخر خدایا شکرت که همه چیز انقدر خوب گذشت مامانم خیلی دیر وقته و من خوابم نمیبره با بابایی درباره فردا حرف زدیم کلی ساعت ۹صبح باید بیمارستان باشیم اصلا استرس ندارم خداروشکر اگه خدا کمکم کنه میخوام سر بشم تا اولین نفر خودم صورت ماهتو ببینم بعدا میام کلی از خاطراتم میگم برات الان دیره دیگه قشنگم تا فردا فعلا خداحافظ آخرین شب دونفرمون بخیر پسر خوشگلم برام دعا کنید بچه ها😚😚😚
30 خرداد 1398

🤗شمارش معکوس🤗

سلام نازنینم😀 گل پسر مامان حالش چطوره؟☺ چند وقته تنبلی کردم نتونستم بیام برات از خاطراتم بنویسم مامان خیلی سرش شلوغ بود😥 توام که کلی شیطونی میکنی تو دلم منم همش قربون صدقت میرم و باهات حرف میزنم😊 قربون اون پاهای کوچولوت برم که وقتی صدامو میشنوی محکم تر میکوبی😥 شیطون بلا ولی وقتی بابا باهات حرف میزنه ساکت میشینی ☺ پسر حرف گوش کنم👦 عاشقتم مامانی❤ هروقت هم تا میام ازت فیلم بگیرم دیگه تکون نمیخوری😶 از کجا میبینی کلک🤔 مامان جان از اتاقت بگم برات که هنوز حاضر نشده😞 هنوز کاغذ دیواریش مونده😓 پرده هم برات سفارش دادیم 🤗 سیسمونیت هم تازه ۲روزه که دیگه تکمیل شده😅 اصلا نگران نباش عشق من ☺ خودم...
23 خرداد 1398
1